میان من و گرمی دستانت
یک سلام بیشتر فاصله نیست
و میان من و گونه های تو
یک بوسه
وقتی آرام با من گام بر می داری
تا عشق را به نظاره بنشینیم
در درون من
باز همان حس آشنای همیشگی است
و همان غروری
که از داشتن تو نصیب من شده
کجا می توانم صمیمی تر از نگاه تو بیابم؟
به باد
به باران قسم
هیچ کس برای من
به سپیدی تو زاده نشده
هیچ کس
و من
"بهــار٬ سبز٬ ماه و ستاره" را
هرگز از یاد نخواهم برد
چرا که عطر تو می دهد
با گام های تو
بهــار
سبز شد
و دنیای دوستی من
رنگ تو گرفت
نام تو
بیشتر از تمام آوازهای نخوانده
بر زبان من است
و باز
مثل همیشه
به ماه نگاه می کنم.....
«امروز کسی را دوست داری و روز بعد تنهایی به همین سادگی»
به امید روزی که ببینمت...
لیلا
بله.. دقیقا به همین سادگی...
سلام
خوشحالم که وبلاگ مینوسید
ولی من معتقدم به همین سادگی هم نیست.
به امید موفقیت شما
خدا نگهدار.
واسه همین من تنهام دیگه آبجی جونم مگه نه؟؟؟؟؟؟؟!!!!!
راستی این ساعته هر جا میرم باهام میاد!!!!!
خیلی هم قشنگ بود....کیف کردم.