دورد من یک بیسنگرم، که پیله شب را دریده ام اما تنها در افق به انتظار سحرگه ره میپویم مرا تنها نگذارید
جوناتان
پنجشنبه 22 خردادماه سال 1382 ساعت 01:41 ب.ظ
هر چه دار د ناز دلبر در حق ما می کند می دهد وعده ولی امروز و فردا می کند می کند بی حد جفا یارب ولی ان بی وفا باز با افسونگری مهرش به دل جا میکند روزگارم می شود از شام یلدا تارتر وقتی از زلف سیاه خود گره وا می کند دوست دارد خوب می دانم مرا اما به ناز عشق خود را با من دیوانه حاشا می کند خوش به حال اونی که: ..........که همانا خلق و خوی ادمیت داشت نه همین تنها برای دین ؛ که برای ملک و ملت نیز غیرت و درد و حمیت داشت ........... باز روزی ؛یاشبی دیگر در حیاط کوچک زندان باز می رفتیم و می رفتیم. خوش به حل اونهائی که این طوری زندگی کردند و افتخار افریدند با ارزوی روز های بهتر برای شما خدانگهدار
دورد
من یک بیسنگرم، که پیله شب را دریده ام اما تنها در افق به انتظار سحرگه ره میپویم مرا تنها نگذارید
هر چه دار د ناز دلبر در حق ما می کند
می دهد وعده ولی امروز و فردا می کند
می کند بی حد جفا یارب ولی ان بی وفا
باز با افسونگری مهرش به دل جا میکند
روزگارم می شود از شام یلدا تارتر
وقتی از زلف سیاه خود گره وا می کند
دوست دارد خوب می دانم مرا اما به ناز
عشق خود را با من دیوانه حاشا می کند
خوش به حال اونی که:
..........که همانا خلق و خوی ادمیت داشت
نه همین تنها برای دین ؛
که برای ملک و ملت نیز
غیرت و درد و حمیت داشت ...........
باز روزی ؛یاشبی دیگر
در حیاط کوچک زندان
باز می رفتیم و می رفتیم.
خوش به حل اونهائی که این طوری زندگی کردند و افتخار افریدند
با ارزوی روز های بهتر برای شما
خدانگهدار
سلام .قشنگ بود .بگم عالی بهتره !!
سلام خوشگل بود نه مثل همیشه
فدای مهربونیات چه میکنی با سرنوشت
دلم واست تنگ شده بود
این نامه رو واست نوشت.
زیبا بود