گاهی میفهمی... چیزی را... حقیقتی را که خزیده میان برگ برگ زندگیت... روزی اینجا نوشته بودم که «آخرین کسی که برایم مانده» و آشنایی برایم نوشته بود که باز هم خوب است... خوب... که فرق است بین صفر... و یک... و این که یک نفر مانده باشد و هیچ کس نباشد... فرق است... فرق و خیرست که باز هم آن یک نفر برایت مانده... همین چند روز پیش بود که فهمیدم تمام شدهاند. آدمها، تمامشان، آن یک هم صفر شده بود...!!!