«چاووشی»


بسان رهنوردانی که در افسانه‌ها گویند
گرفته کوله‌بارزاده ره بر دوش
فشرده چوبدست خیزران در مشت
گهی پرگوی و گه خاموش
در آن مٍه گون فضای خلوت افسانه‌گیشان
راه می‌پویند
ما هم راه خود را می‌کنیم آغاز
سه ره پیداست
نوشته بر سر هریک به سنگ اندر
حدیثی که‌ش نمی‌خوانی بر آن دیگر

نخستین:
                 راه نوش و راحت و شادی
به ننگ آغشته اما رو بر شهر و باغ و آبادی

دو دیگر:
                 راه نیمش ننگ، نیمش نام
اگر سر بر کُنی غوغا و گر دم درکٍشی آرام

سه دیگر:
                 راه بی‌برگشت، بی فرجام،

من اینجا بس دلم تنگ است و
هر سازی که می‌بینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی‌برگشت بگذاریم
ببینم آسمان هر کجا
آیا همین رنگ است؟!

«م.امید»
نظرات 21 + ارسال نظر
خاله نسرین یکشنبه 27 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 10:04 ق.ظ http://nasrin161.blogsky.com

قشنگ و زیبا نوشته ای
وبت هم خیلی زیباست
موفق باشید

انسان مه الود یکشنبه 27 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 10:50 ق.ظ http://ensan.blogsky.com

همین جا هم اسمان همیشه یک رنگ نیست.بستگی داره که چطور ببینی.

فضائی نو یکشنبه 27 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 10:51 ق.ظ http://saial.blogsky.com

سلام
پنجمین شماره از هفته نامه وبلاگی فضائی نو منتشر شد
نظرات شما پویائی کار ماست
ما را بی نصیب نگذارید

آرامش یکشنبه 27 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 03:32 ب.ظ http://calm.blogsky.com

یکی از دوستام می گفت : آسمون هر جا بری همین رنگه اما ...
اما زیرش خیلی فرق داره
آسمون همیشه آسمونه اما محیط و آدمهای زیرش هستند که فرق می کنند

...
من اینجا بس دلم تنگ است ...
بیا ره توشه برداریم

علی دوشنبه 28 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 08:43 ق.ظ http://aie.blogsky.com

من جام عوض شده دیگه حرفهام رو اینجا می نویسم راستی باز م سوال قبل رو تکرار می کنم چی شده کمتر می نویسی اولا روزی دو سه تا متن حالا هفته ای شده خدا کنه ماهانه نشه !

کیارش دوشنبه 28 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 10:02 ق.ظ

سلام

همیشه سبزی تو
همیشه سبز بمانی

عاشق دوشنبه 28 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 10:37 ق.ظ http://af.blogsky.com

عاشق دوشنبه 28 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 11:03 ق.ظ http://af.blogsky.com

سلام دوست مهربان
یک سوال رو در وبلاگم مطرح کردم که نظر شما برام مهمه و خیلی مایلم که نظر شما رو در مورد اون بدونم و خواهشمندم که به بلاگ من بیایی و نظرت رو در مورد اون بگی . ممنون

هامون سه‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 01:00 ق.ظ http://shouka.blogsky.com

اخر
که می اید؟...
ها؟

رها سه‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 05:11 ب.ظ http://abine.persianblog .com

سلام ابجی گلم ! این دفعه دیگه پیام گذاشتم ها !.......دلت چقدر قشنگ حرف میزنه !!!....ساده و صمیمی !...هوای دلتو داشته باش!

مریم سه‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 07:20 ب.ظ http://lahzeh.blogsky.com

قبول نیست خواهری...مثل قبل تند تند بنویس..مثل قبل از متولد ماه مهر بنویس...دلم برات تنگ شده یه عالم

ابرخاکستری چهارشنبه 30 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 10:19 ق.ظ http://abrekhakestari.blogsky.com

آسمونه من آبیه ... اونم آبیه آسمونی ... و آرزو میکنم برای تو هم ...

جوناتان چهارشنبه 30 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 01:35 ب.ظ

سلام
خوبی؟؟؟
موفق باشی

امیر حسین چهارشنبه 30 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 02:32 ب.ظ http://amireghlimi.blogsky.com

فردا قرار یادتون نره...
http://1st-gharar.blogsky.com

پسری با کفشهای جردن پنج‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:23 ب.ظ http://boy4girl.blogsky.com

سلام
خوبی ؟
همینجوری اومدم سر بزنم سلام برسونم
فعلا بای

پیمان جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:44 ق.ظ http://peyman59.blogsky.com

سلام
از اینکه با شما آشنا شدم خوشحالم. مطالب وبلاگ شما را خواندم. بسیار زیبا می نویسی. خوشحالم که با وبلاگ شما آشنا شدم.
امیدوارم همیشه موفق باشید.

بابک جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 01:40 ق.ظ http://tanhaei.blogsky.com

سلام.حیلی خوب بود که دیدمت بخصوص که قبلا نوشته های همو خونده بودیم...

بهرز وثوق جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:20 ق.ظ http://vosogh.blogsky.com

سلام
امید وارم خوب باشین
واقعا با شعری که زیر آهنگ وبلاگ تون هست حال کردم
خیلی زیبا بود
اگر عشق هم زیبا بود اگر توش بی وفای نبود اون وقت....
با اجازه لینک تون رو دادم

عمو رضا جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:06 ب.ظ http://amooreza.blogsky.com

ما اگر راهی راه اول نشده باشیم لابد رهرو راه دومیم وگرنه راه سوم را که بعید می‌دانم جراتش را داشته باشیم!

چشم تو چشم جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:13 ب.ظ http://eye2eye.blogsky.com

من دیر اومدم ؟؟؟؟؟
من اینجا بس دلم تنگ است و ........

خیال واهی جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 06:49 ب.ظ http://rezaairf2002.persianblog.com

باز میلرزد دلم دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
میدو نی من دیوان اخوانو گذاشتم دور از جلوی چشم تا نبینمش...
آخه همه شعراش برام خاطره هست و .........
ولی اینجا که اومدم تا چشم افتاد به این شعر اون خاطره ها برام زنده شد. خوب شد یا بد؟
نمیدونم ..............
اندوه را فرو خوردم و در آینده خود محو شدم.

تخته ای آوردم و نام عشق را بر آن نگاشتم.

به پاس نام مقدس عشق نمازی بر سجاده مهر اقامه ساختم.

و در آن زمان فریادی بر آوردم که نهیبهای گذشته ام را در هم شکست.
................... راستی یه سری هم به ما بزن اخوی ............آخه من هم متولد ماه مهرم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد