* شبانه ۲

 

میان خورشید های همیشه
زیبائی تو
لنگری ست -
خورشیدی که
از سپیده دم همه ستارگان
بی نیازم می کند
نگاهت
شکست ستمگری ست -
نگاهی که عریانی روح مرا
از مهر
جامه ئی کرد
بدان سان که کنونم
شب بی روزن هرگز
چنان نماید
که کنایتی طنز آلود بوده است

و چشمانت با من گفتند
که فردا
روز دیگری ست -

آنک چشمانی که خمیر مایه مهر است!
وینک مهر تو:
نبرد افزاری
تا با تقدیر خویش پنجه در پنجه کنم
***
آفتاب را در فراسوهای افق پنداشته بودم
به جز عزیمت نابهنگامم گزیری نبود
چنین انگاشته بودم

آیدا فسخ عزیمت جاودانه بود
***
میان آفتاب های همیشه
زیبائی تو
لنگری ست -
نگاهت شکست ستمگری ست -
و چشمانت با من گفتند
که فردا
روز دیگری ست

نظرات 4 + ارسال نظر
حسین رضایی یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:12 ق.ظ http://rezaei307.blogsky.com

سلام دوست عزیز
مطلب خوبی بود
از تبادل لینک با شما خوشحال میشم
به وبلاگ من هم یه سر بزن
بای

اطهر یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:16 ق.ظ http://brightfire.blogsky.com

کدامیک از درختانی که زیر سایه شان با هم قدم زدیم، قسم بخورند
تا تو صداقت نگاهم و پاکی عشقم را باور کنی؟!

همشهری دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 01:01 ب.ظ http://3tadoost.blogsky.com

خوبی ؟ p:

آرزو چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:45 ب.ظ http://www.aznegah.persianblog.com

سلام به دوست خوبم که اینقدر از من دوری ....
همیشه فردا روز دیگریست
امیدوارم که فرداهای زیباتری داشته‌باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد