لحظه‌ها می‌گذرند ، بی هیچ تحرکی ...

مثل کابوس، مثل مرگ...

خستگی تن، خستگی فکر، خستگی روح (چه کسی روح ما را تسکین خواهد داد؟!)

آیا تو دوباره به من لبخند خواهی زد ؟

همدیگر را می‌رنجانیم بدون دلیل ..

تو با ناخنهایت روح مرا خراش می‌دهی، من به عمق زخمم فکر می‌کنم..

تو خشمگین می‌شوی، من به یادگاری که از تو ندارم فکر می‌کنم

تو فریاد می‌زنی، فریاد می‌زنی، فریاد می‌زنی، فریاد می‌زنی...

من می‌ترسم، من گریه می‌کنم، من وحشت می‌کنم، من گریه می‌کنم،

من می‌دوم، من گریه می‌کنم، من به تو پناه می‌برم، گریه می‌کنم...

روزها به همین تلخی می‌گذرند...

نظرات 10 + ارسال نظر
اطهر یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 10:55 ق.ظ http://brightfire.blogsky.com

کدامیک از درختانی که زیر سایه شان با هم قدم زدیم، قسم بخورند
تا تو صداقت نگاهم و پاکی عشقم را باور کنی؟!

خیلی زیبا بود

ارزو یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 02:33 ب.ظ http://aznegah.persianblog.com

ارزو یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 02:35 ب.ظ http://aznegah.persianblog.com

خدا را فراموش نکن اشکهایت مقدس است مانند گریه ابر

مریم یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:56 ب.ظ http://lahzeh.blogsky.com

متولد ماه مهر من،گاهی در همین تلخی ها به باور می رسم و از پشت پرده اشک حقایقی را می بینم که اگر این پرده نبود دیده نمی شد.انسان با نخستین درد آغاز می شود...
*همین جوری دلم برات تنگ شده!!

صدر چهارشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:08 ق.ظ http://khodkar.blogsky.com

سلام!
....... لحظه ها شاید اینقدر تلخ و سنگین هم نباشن!
.....لحظه ها شاید همیشه تلخ و سخت نباشن!
....لحظه ها شاید همیشه بد نباشند!
.....لحظه ها شاید همیشه هم به کام نباشند!.....
موفق باشی
صدر

مریم چهارشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 05:59 ب.ظ http://lahzeh.blogsky.com

کجایی خواهر مهربونم؟

صدر شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:29 ق.ظ

سلام!
قرار فیکس شد !
http://1st-gharar.blogsky.com/
می بینیمتان
======> موفق باشی

صدر دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:43 ق.ظ http://khodkar.blogsky.com

سلام!
.... امیدوارم دوباه ببینیمت!
..... راستی فکر کنم جای گفتن یه تبریک خالی بوده!
مبارکه!
موفق باشی
صدر

هیچ!(آبدارچی سابق- رسانیک) سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 03:32 ب.ظ http://www.rasanic.com/abdarkhaneh

سلام ..... مدتها بود که اینجا نیامده بودم ..... ببینم مگه شما خواب هم می بینید؟؟!! .... نکنه کلاغه بهتون خبر داده؟.... موفق باشید ... یا حق.

مریم پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 10:48 ق.ظ http://lahzeh

تا همیشه روزهای دور به یادت می مونم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد