طعم زندگی


آن وقت ها چقدر زندگی فرق میکرد، چه رویاهایی در سر داشتم، چه نوجوانی ای داشتم، چه جوانی ای ، چقدر دوست داشتم آینده متفاوتی از الان داشته باشم، چه پر هیجان بودم، چه پر انگیزه ، باهوش و پی گیر ، نمیدانم چه شد، نمیدانم بر سر آن همه رویا و آرزو چه آمد، نمیدانم چه اتفاقی این وسط افتاد که راه من رو عوض کرد ، بی ان که خود بخااهم ، اما میدانستم ، از همان اول میدانستم که این راه راهه من نیست، میفهمیدم که این زندگی ، زندگی من نیست، جایی که بودم چیزی نبود که میخواستم ، خیلی بی تجربه تر ، خیلی کوچکتر بودم از آن که بخااهم این مسیر را عوض کنم، زندگی برایم تعریف شد، همینطور آرام آرام و من شدم دنباله روی راهی که انگار مرحله به مرحله با چراغی در مقابلم روشن میشد، من اما ایمان به این راه نداشتم، من نمیخواستم، اما میرفتم ، بی شکوه ، بی بهانه ، قلبم دنباله راه فرار بود ، پاهایم اما همراهی نمیکرد، و من بی آنکه بخااهم همه ی طراوت و جوانی ام را به پای زندگی خودم (خودی که از خود ، که با خود هم بیگانه است ) ریختم و گذشتم ، هنوز هم همینطور است ، هنوز هم میگذرم، هنوز هم قلبم در دنیای دیگری سیر میکند و من همچنان در راهی که بودم قدم بر میدارم، شاید با عشقی بیشتر ، شاید با انگیزه ای بیشتر ، و گاه نفرتی که همه زندگی را در یک لحظه به کامم تلخ میکند و من میشوم همان دختری که راه فرار را جستجو میکرد، افسوسی ندارم بر گذشته ، فقط حسرتی هست بر کودکی ام و تنهایی ام .

نظرات 3 + ارسال نظر
پرچونه چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:37 ق.ظ http://porchouneh.blogsky.com

آخ چراااااا ؟
منکه دلم گرفت
ایشاالله همونی بشه که شما دوست دارید
ایشاالله .............

مهر شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:38 ب.ظ

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را

کنون با بار پیری بر دوش آرزومندم که برگردم
بدنبال جوانی کوره راه زنگانی را

چه میشه کرد

سارا(بهشت گمشده) سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 06:51 ب.ظ http://www.beheshtegomshode.blogfa.com

سلام وب زیبایی داری.به من هم سر بزن با نامه های منتشر نشده ای از مجنون اپم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد