به خودم چرا،
اما به تو که نمیتوانم دروغ بگویم!
میدانم که چشمم به راه خندههای تو خواهد خشکید!
میدانم که در تابوت همین ترانهها خواهم خوابید!
میدانم که خط پایان پرتگاه گریهها مرگ است!
اما هنوز که زندهام!
پس چرا چراغ خوابهایم را خاموش کنم!؟
چرا به خودم دروغ نگویم؟
من بودن بی رویا را باور نمیکنم!
باید فاتحه کسی را که رویا ندارد را خواند!
نگو که این همه مرده را نمیبینی!
مردههایی که راه میروند و نمیرسند!
حرف میزنند و نمیگویند!
میخوابند و خواب نمیبینند!
میخواهند مرا هم مرده ببینند!
مرا که زندهام هنوز!
ولی من تازه به سایه سار سوسن و صنوبر رسیدهام!
تازه فهمیدهام که رویا،
نام کوچک ترانه است!
تازه فهمیدهام،
که چقدر انتظار او شیرین است!
پس کنار خیال تو خواهم ماند!
مگر فاصلهی من و خاک،
چیزی بیش از چهار انگشت گلایه است؟
بعد از سقوط آن ستاره آن قدر میمیرم،
که دل تمام مردگان این کرانه خنک شود!
ولی هر بار که دستهای تو
(یا دستهای دیگری!! چه فرقی میکند؟)
ورقهای اشعار مرا ورق بزنند،
زنده میشوم،
و شانهام را تکیهگاه گریه میکنم!
اما، از یاد نبر،
در این روزهای ناشاد دوری و درد،
هیچ شانهای، تکیهگاه رگبار گریههای من نبود!
هیچ شانهای...!!!
مثله همیشه قشنگ نوشتی
نوشته های که آدمو توی رویا می بره
موفق باشیی
سلام خیلی عالی بود کلمه کلمه اشو احساس کردم و فهمیدم که چی میخوای بگی حرفای که حرف دل من هم بود.......موفق باشی عزیز.....
پویا باشی و رهرو
سه تا نوشتهء آخرت رو خوندم ... خیلی دلت گرفته؟
نمی دونم ...
امیدوارم هم شونه برای گریه کردن پیدا کنی و همین که اون برگرده ...
موفق باشی.
سلام!
چقدر دلتنگی می کنی !؟
و اینها هم نیز بگذرد.
از پیامت سپاسگذارم.
موفق باشی
صدر
با هر چه عشق نام ترا میتوان نوشت...
................................
بهار که رفت
شور ما هم
مرد...
تا باز تو بیایی و ارام ما بازگردد...
وه!
چه خیالی!
همین که بگو یم سلام کافی ست نه؟!
اولین بار است که اینجا می آیم.خیلی زیبا می نویسی
خیلی خوب کاری کردی اون دو خط رو آبی کردی... موافقم از همه چیز مهمتره ...
ممنون ... جبران می شود
سلام
مبینم که خیلی گرفته ای ؟!
همه از این جور مشکلات دارن .
یکیش خود من ):
ولی خب . باید بتونی مقاومت کنی .
بهت پیشنهاد میکنم خودتو سر گرم کنی . کاری که من دارم انجام میدم .
۴-۳ تا کلاس خفن !! اسم نوشتم که وقت سر خاروندن هم نداشته باشم . اینطوری دیگه فکر جاهای دیگه نمیره
توام امتحان کن . ضرر نمیکنی
مولوی یه بیت شعر خیلی زیبا داره که میگه :
مخالط همه کس باش تا بخندی خوش
نه پایبند یکی کز غمش بگریی زار
یکم به این شعر فکر کن
موفق باشی دوست خوبم
سلام مرسی از اینکه به من سر می زنی نبینم دلت گرفته باشه به قول خودت اینا زود می گذره موفق باشی ژیروز دوستت دارم
سلام خوبی
اره دیگه داریم این سایت رو میسازیم گرفتاریم
راستی ممن همون ایسپلورر هستم
در ضمن وبلاگ هم عالیه
موفق باشی
بابای
سلام . منم متولد ماه توام. ماه مهر:)
خیلی از نوشته هاتو خوندم. خیلی ملموس و خوب مینویسی.
موفق باشی همیشه.
سلام ماه مهر مهربان
مثل همیشه قشنگ نوشته بودی
موفق باشیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
سلام دوست نادیده
خیلی قشنگ بود خیلی
ایول بابا ایول خیلی قشنگ نوشتی .............ای کاش اینجا رو زود تر پیدا می کردم ....زت زیاد
می خواهم آب شوم در گستره افق
آنجا که دریا به آخر می رسد و آسمان آغاز می شود
دوستت دارم مهربان عزیزم
غمت رو نبینم که چه زیبا می نویسی
جبران میگه
هر چه غم بیشتر درون شما بکاود ، جای شادی بیشتری خواهید داشت
می خواهم با هر آنچه مرا در بر گرفته یکی شوم
حس می کنم و می دانم
دست می سایم و می ترسم
باور می کنم و امیدوارم که هیچ چیز با آن به عناد بر نخواهد خواست
می خواهم آب شوم در گستره افق ، آنجا که ........
شاداب باشی همیشه عزیز دل
خیلی خیلی زبا می نویسی خیلی هم وبلاگ ماهی داری.شاد باشی.
سلام
تن زنده دل خفته در زیر گل
به از عالمی زنده مرده دل
تن زنده هرگز نگردد هلاک
تن مرده گر بمیرد چه باک
زیبا بود
پیروز وسر بلند باشی
خیلی خیلی خوب بود. من لذت بردم.
ممنون که به پرچین میآیی. اگر مایلی لینک بدیم.
رضا.
سلام مهربان. دلت نگیرد که دلتنگی آنان که به دیدار من می آیند بیش از خاموشی مادر نازنینم مرا می آزارد.... مادر همیشه می گفت که اگرکسی از من دلش بگیرد.... او نیز از من خواهد رنجید.... با من باش... بلاگت زیباست و نوشته ی متحرک سیاه رنگ بالای صفحه ات تنم رالرزاند...انگار وصف حال همینک من بود..پاینده باشی در مسیح....
یه سلام از متولد ماه اسفند به متولد ماه مهر
بقیه اش بمونه برای بعد
سلام مهربون
واقعا قشنگ نوشتی تغییرات جدید وبلاگت هم خیلی قشنگن.
از کی بهونه میگیری شبای بی ستاره؟؟؟؟؟
سلام مهربون
میدونی آدمای مهربون آسیب پذیرترند.امیدوارم این دنیای نامهربون به روح لطیفت آسیبی نرسونه.
خیلی زیبا بود مهربان جونم
خیلی
دوستت دارم مهربون خوش ذوق
همین دیروز بود که توی دفترم نوشتم خیلی وقته دیگه رویایی ندارم. رویاهایم کو؟ پس من دیگه مردم.می دونستم.حالا مطمئن شدم.