با حافظ ...!

HydroForum® Group
روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد
کامم از تلخی غم چون زهر گشت
بانگ نوش شاد خواران یاد باد
گرچه یاران فارغند از یاد من
از من ایشان را هزاران یاد باد
مبتلا گشتم درین بند و بلا
کوشش آن حق گزاران یاد باد
گرچه صد رو دست در چشمم مدام
زنده رود باغ کاران یاد باد
راز حافظ بعد ازین ناگفته ماند
ای دریغا راز داران یاد باد

بهانه نمی خواهد که

تلنگر هم، نه !

همین آسمان ِ ابری گرفته کافیست



دلتنگیم لب پَر شده شاید ...

که امروز این همه... می شکنم

دیشب خواب ماهی دیدم...

یه عالمه ماهی‌های رنگی کوچولو ، که برام هدیه آورده بودند..

مثل کاغذهای رنگی که دنبال بادبادک می‌بندند..

حس می‌کردم که ماهیها به من می‌خندند،

من و اونا با هم لبخند می‌زدیم ..

و زیبایی اون خواب هنوز توی چشمامه..

..

دیروز م. می‌گفت: خیلی خوشحاله، و احساس خوبی داره، گفت که توی این یک سال و نیم کمتر پیش اومده که این احساس خوب بهش دست بده...

و من چقدر احساس خوشبختی می‌کنم!

دو روز دیگه اولین سالگرد پیوندمون رو جشن می‌گیریم!

جامانده !



نمانده ام به سیب های باغ تو

خیره

چشم های تو بود

که لحظه های مرا باغی می خواست

بی آن که تو درختش باشی!

من از جنسی دیگرم

آری

کبوترم!

تکه ابری سپید و آزاد

بازیچه ی نسیم اقیانوس های دورست

ببر

مرا

ببر به تنگنای خود!

سرم را ببر

پرپرم کن!

اما مشتی از پرهام را در حیاط خانه بپاش

تا مرغ های خانگی بدانند

رد کدام پرواز را اشک بریزند

یا بخوانند که از کدام پرنده جا مانده اند!؟

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم!


چه خوب است لذت با هم بودن
حتی در تنهایی ثانیه‌ها
....
روزهای خوبی رو می‌گذرونم
آرزو میکنم که این شادی مستدام باشه