پاییز آمد .. مهر آمد...
دوستی می‌گفت:
پاییز هم مثل بهار یه تولد دوباره است. اگر ما بتونیم به خودمون برگردیم. و اگر بتونیم در جهت رشد فکر و ذهنمون حرکت کنیم...!!
همیشه دعا میکنم خداوند یه معرفت و شناختی به ما بده تا بتونیم در جهت انسان شدن و انسانیت گام برداریم!!

~~~~~~~~~~~~~
مهر اومد... اما من منتظرم...
تولدت یادم میمونه...

تشیع جنازه...!!!


- چقدر زود! کی فکرش را می‌کرد!
- چندین سال بیمار بود! نمی‌خواست کسی بدونه!
- بد نیستم ممنون!
- این حلقه‌ی گل را باز کن!
- فاصله بین تولد و مرگ چه کوتاهه!
- خواهرش هم امشب میرسه! حتما خیلی ناراحته!
- با ریش نشناختمت!
- تقصیر خودشه!
- قرار بود پیش عزیز خاکش کنند!
- دو تا دخترام خارج از کشورن!
- تو عاقل بودی که بچه نیاوردی!
- باهوش بودنش چه فایده دارد!
-  دلش نمی‌خواست اونجا بخوابه!
- حق با اون بود ولی اینها که دلیل نمی‌شه!
- هنوز برای پرو آماده نشده!
- یه قاشق شکر و دو تل زرده‌ی تخم مرغ!
- پنج بار ولی هیچ جوابی نگرفتم!
- درست می‌گی ولی تو هم می‌توانستی!
- خوبه که حالا همین کار را هم پیدا کردی!
- نمی‌دونم! شاید فامیل‌ها!
- تا حالا این قسمت قبرستون را ندیده بودم!
- این دختره بدک نیست!
- سرنوشت همه‌مون همینه!
- هرچی بود تمام شد!
- خدافظ! خانوم!
- با ......... چطوری؟ژ
- زنگ بزن! گپ بزنیم!
- با خط چهار یا دوازده؟
- من از این طرف!
- ما از این طرف!

                                        آخرش هم همین بود... اینم از تشیع جنازه!

فصل انتظار،....!!!


هنوز هم دیدن تو
از پس این پرده شفاف
این همه باران،
این همه فاصله،
به دنیایی می‌ارزد
هنوز هم
حضور این چمدان خاک گرفته
بر درگاه رفتن و بازنیامدن تو
و یک نگاه منتظر
و صدایی آشنا
که لحظه آمدنت را خبر می‌آورد
به دنیایی می‌ارزد
آخر این نشد که من
واژه به واژه کتاب فاصله‌ها را گریه کنم
آنوقت تو اینطور ساده
اینطور بی‌خیال
به من و دلتنگی‌هایم لبخند بزنی
اما هنوز سرخی گونه‌هایت
به وقت هر لبخنده بی گاه
به دنیایی می‌ارزد،
باور کن!....

میسر نیست عاشق نباشم...!!!


معلم نیستم،
تا عشق را به تو بیاموزم!
ماهیان برای شنا کردن
نیازی به آموزش ندارند!
پرندگان نیز،
برای پرواز...
به تنهایی شنا کن!
به تنهایی بال بگشا!
عشق کتابی ندارد!
عاشقان بزرگ جهان
خواندن نمی دانستند!
صدایم کن...

سلام، من یه مدتی نبودم. به خاطر همین نتونستم جواب محبت‌هاتون رو بدم...!!
این بار هم آمدنم را دلیلی بود برای اثبات وجودت...!!!
چقدر بی تابم...
آرام و قرار ندارم...
هنوز در پس این کوچه‌های دلواپسی
یاد گفتگوی دور از گلایه و گریه می‌افتم...
نمیدانم..!!
من از تو گله‌ای ندارم... تو مسافر غریب جاده‌های احساس منی!!!


آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست

                                         هر کجا هست خدایا به سلامت دارش