........................

بگذار که همسایه‌های ساکتمان
نام تو را ندانند!
همین زلال یاد تو،
برای پچ پچ هزارساله‌ی آنها کافیست!
همان بهتر که نام تو در لابه لای ترانه پنهان باشد~
همان بهتر که از میان واژه‌ها بدرخشی!‌ خورشید من!
مثل درخشش فانوس از فراسوی فاصله‌ها!
مثل درخشش ستاره از پس پرده‌ی پشه بند!
پشه بند،
تابستان،
کودکی...
اه! همان بهتر که نام تو در لابه لای گریه‌ها نهان باشد!


عکسی که فرستادی به هزاران بار عیادت دیگران می‌ارزید!‌ من از تو نمی‌رنجم! تو مسافر غریب جاده‌‌های احساس منی... دستم را بگیر!
هنوز همان!