کتاب حافظ روی پایم باز. اونطرف مجموعه اشعار شاملو و فنجان قهوه...
دلم از یاد تو سرشار...
حضور تورو حس میکنم...
همیشه تو خوابم هستی...
همیشه تو رویاهام هستی...
قلب من همیشه برای تو میتپه...
دیشب به یاد تو گریه کردم...
هرشب به یادت گریه میکنم...
حس میکنم برام دستنیافتنی شدی...
گاهی اوقات آدم یه حسی داره که نمیتونه بیان کنه...
اما یه نیروی فوقالعادهای از وجود تو. از بودن تو در من هست...
وجودت به من نیرو میده..
حس خوبی دارم...
نمیدونم چرا انقدر دلم روشن و مطمئنه...
بازم مثل همیشه به زندگی لبخند میزنم...
من ازت هیچی نمیخوام..
فقط و فقط همون قراری که با هم گذاشتیم...
تا آخر عمر با هم باشیم...
به یاد هم باشیم و برای همدیگه دعا کنیم...
چشمان نامدارت را میبوسم