*نه دسترسی به یار دارم ..... نه طاقت انتظار دارم



به وسعت ندیدن نگاهت، خسته‌ام
طاقت دوری ندارم
چگونه بشکافم فاصله‌های تمام نشدنی جدایی را
چگونه بشکنم ثانیه‌های سنگین دوری را
آری، دسترسی بر تو ندارم
نه بر نگاهت
نه بر کلامت
نه بر گرمی دستهایت
ذهنم را به پرواز می‌کشانم
من به دنبال خاطره‌ها می‌چرخم
در دیروز و امروز می‌نشینم
می‌چرخم
تا به فردایی که با تو طلوع می‌کند برسم
آری خاطره‌ها
دلگرمی ثانیه‌های نشکستنی
و این روزهای بلند
تو با خورشید روزی طلوع خواهی کرد!