تا کی...؟؟؟

بهانه سیاهی ترانه‌هایم
همان نوشتن مکرر توست
بر دلتنگی دفتر آرزوها

می‌روم
پرده سکوت را
تا بی‌نهایت پنجره‌های هیاهو و همهمه می‌کشم
و آنقدر سطرسطر تو را
بر صفحه این دل وامانده می‌نویسم
تا جوهر خواب‌هایم تمام شود

دیگر در بند وزن و قافیه نیستم
هرچه از تمام ترانه‌های تنهایی تو
از دست و دل این قلم رویازده برمی‌آید
می‌نویسم

اما به واژه برگرد که می‌رسم
دلم می‌لرزد
هراس همیشه حضور تو
در ذهن خالی این اطاق خاک گرفته
خواب از چشم ترانه‌ها می‌گیرد
سفال سکوت سالها را می‌شکند

دیگر نمی‌گویم برگرد. نمی‌نویسم
فقط واژه‌هایی را که همپای آمدن تو اند
میان زورقی از خیال می‌پیچم
و کنج طاقچه آرزوهای محال
کنار قاب عکس مهربانی‌هایت می‌گذارم

و پابه‌پای خواستن و نرسیدن
که تقدیر همیشه آرزوهایم بود
می‌بارم...

به امید روز موعود
لیلا

نظرات 3 + ارسال نظر
سفر به اعماق اینترنت پنج‌شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 03:01 ب.ظ http://explorer.blogsky.com

سلام
خوبی
امیدوارم وبلاگت بزودی رونق پیدا کنه

فقط سعی کن همیشه بروزش کنی
خوشحال میشم به هم لینک بدیم
اگر هم بلد نیستی لینک بدی بیا وبلاگ من اونجا یاد میگیری و خیلی چیزهای دیگه هم یاد میگیری در کل چیزایی رو برای وبلاگ نویس ها اموزش میدیم بهمراه برنامه های جاوا
موفق باشی

[ بدون نام ] جمعه 9 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 08:46 ب.ظ

be omide anrooz

علی تنها دوشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 12:28 ب.ظ

قشنگ بود..........دلم گرفت..... ایکاش میشد برگشت!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد