در گلستانه ...!!!


دشت‌هایی چه فراخ!
کوه‌هایی چه بلند!
در گلستانه چه بوی علفی می‌آمد!
من در این آبادی. پی چیزی می‌گشتم:
پی خوابی شاید.
پی نوری. ریگی. لبخندی.

در دل من چیزی است.
مثل یک بیشه نور. مثل خواب دم صبح
و چنان بی‌تابم. که دلم می‌خواهد
بدوم تا ته دشت. بروم تا سر کوه.
دورها آوایی  است. که مرا می‌خواند...

به یاد دوست

لیلا

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 04:39 ب.ظ

faghat

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد