صدایم را می‌شنوید؟!


در موازات: اردیبهشت هشتاد و دو

می‌خواهم که چشم بیندازم در چشمانتان مهر من، بخوانمتان به نام، بیایید بگویید برهانیدم از این ضربه‌های وسوسه فریاد درون که سکون بیرون را انگار به حریفی می‌طلبند. دریدگی نگاهشان را مهرمن، شلاق می‌کنند روی برهنگی تنم، می‌ایستند کنار، ضجه‌های جان دادنم را به تماشا، زیبایی صدایم را می‌ستایند تا که آرامبخشی سوز نعره‌هایم را یا که اهریمنم می‌نامند یا که می‌خندند قهقاه، هقاهق اینگونه بودنم را و هناهن اینطور دویدنم را در بسیط تب آلود بیابان بیکران این تنهایی، که به هروله می‌پیمایش انگار، به جستجوی آشنایی شاید، یا کسی، یا که چیزی که نمی‌یابمش و نمی‌یابدم باز، می‌کشاندم به آغاز، آنها که گمشده‌ای دارند، مشتاق‌ترند به زندگی مهر من و مگر زندگی جز آن جستجویی است که برای یافتن آن او، به جان می‌خریم، چه آگاهانه باشد یا که ناخودآگاه.

کسی به فکر گل‌ها نیست
کسی به فکر ماهی ها نیست
کسی نمی خواهد باور کند که باغچه دارد می میرد
که قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است
که ذهن باغچه دارد آرام آرام
از خاطرات سبز تهی می شود
و حس باغچه انگار
چیزی مجرد است که در انزوای باغچه پوسیده است.

باغچه، مدتهاست که مرده است مهر من. هنوز اما باوری نیست که چگونه که چطور. کدام قله، کدام اوج؟ فراموش کردن، اولین گام فراموش شدگی است...
علف‌های هرز، هنوز گندم نمایی می‌کنند و انتظار، تنها نیرویی است که دست‌هایمان را به بالا سوق می‌دهد...

هزار هزار فریاد شب شکن شب آفریده را نیز هم که از انتهای حلقومت برآید که بخواندمان به یاری اثری نیست. انگار که هیچ گفته باشی و سکوت اول ارمغان تخدیر است و رخوت، پیامبر پوسیدگی. رد سرخ تازیانه که به جاست جز نشانه سکوتی پوچ و متناقض در جواب پرسشیست که می‌پرسیمشان؟ خائنین، همیشه خود را وفادارترین جلوه داده‌اند و ماییم، فراموش شدگان، چه که پیش از این، خود، خود را فراموش کردیم. می‌شنوی مهرمن؟ عربده می‌کشند بلند، می‌خندند قهقاه، می‌گریند نه به های های که به لرزش شانه‌ها هنوز اما، کسی را باوری نیست که قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است...

و ماییم، فراموش شدگان چرا که ...

‌ادامه دارد...
نظرات 17 + ارسال نظر
نیلوفرآبی شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 12:16 ب.ظ http://mehrroyan.persianblog.com

سلام ... آخی دلمون باز شد ...این رنگ خیلی قشنگتر از قبلیه هست ..... در ضمن خیلی زیبا نوشتی ... صدات هم خیلی خوب و رسا می‌اومد(چشمک).... موفق باشی در پناه حق

هامون شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 12:23 ب.ظ http://shouka.blogsky.com

تمام حدیث ها بجای خود. این حقیر شدیدا نگرانی خود را از این موج نالانی - که فقط مختص شما نیست - اعلام میدارد. اری:اینجا مشرق زمین است؛دیار اندیشه و اشک و...
حال باشد تا روزی فرا رسد و ما با هم بخندیم؛ چرا که نتوانستیم با انان که چون ما غریب نبودند بخندیم. تبریک به انها که ما را ندیدند! تبریک!

نازی شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 04:27 ب.ظ http://niyaz.blogspot.com

سلام مهربان
همیشه لایه های قلبم رو در نوشته های تو ورق می زنم
خیلی زیبا بود
شاداب باشی

عزیز دل برادر!!!! یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:06 ق.ظ http://www.sabafans.persianblog.com

سلام چقذذذذذه خوگشل شده اینجا!!! یه نیم ساعتیه دارم میچرخم این تووووو....آخرش ما نفهمیدیم کی این بلوگ اسکای رو میبندن و کی بازش میکنن!!! چاکررررررررررررررریم...سلام برسوووون و ب.........................................................

مارال یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 07:47 ب.ظ http://www.y-d-mamani.persianblog.com

سلام ... طراحی جالبی داری .....همراه با مطالب قشنگ.....وقت کردی یک لینک هم به ما بده

شادی یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 09:28 ب.ظ http://end-traveler.persianblog.com

تو به فکر گل ها باش ... به فکر ماهی ها باش ... به فکر باغچه باش ... نازنین! زمانه، زمانه نفرین و ناله نیست ... باید گامی برداشت نه برای دیگری مهربان، برای خویش ... چه اهمیت دارد گاه اگر می رویند قارچهای غربت؟! نخواه که تو هم در پی این موج سیاه گم شوی و کمرنگ ...

غروب امروز دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 12:04 ب.ظ http://emruz.persianblog.com

سلام....واقعا توقع داری با یک بار خوندن نظری بدم؟

صبافنز! سه‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 09:08 ق.ظ http://www.sabafans.persianblog.com

سلام علیکم..خوبی؟ خوشی؟ سلامتی؟ ...چرا مطلب جدید نمینویسی؟؟ منتظر مطلب جدیدتم...آخ جوووووووون امروز بارون میاد!!!!!!! سلاااااااام برسونننننن...

مانا سه‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 03:27 ب.ظ http://manali.blogsky.com

چه اهمیتی دارد؟ هان؟که کسی مرگ باغچه را نمی بیند.... کسی به فکر گلها نیست.... نمی دانم این متن را کجا خوانده ام!..... تو راستی ....باورت میشود که فراموش شده ای؟!

. سه‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 05:18 ب.ظ http://www.sabafans.persianblog.com

سلااامممم......خیلی چاکرییییییییییم..ممنونم بخاطر همه چیز

منتظر سه‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 09:17 ب.ظ http://http//wistful.persianblog.com

آخرین برگ سفرنامه یباران این است ...که زمین چرکین است...به ماهم سربزنید

بانو چهارشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 05:04 ب.ظ http://heavenlady@persianblog.com

سلام...وبت به سختی باز شد...///دیگه از مهمونت چیزی نگفتی..هنوزم مهمونتن ؟ یا رفتن ؟///من که ماجراها داشتم!...موفق باشی!

ََََعلی شایق پنج‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 12:24 ب.ظ

سلام // اومدم بکم میلاد حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و اله و رییس مذهب شیعه امام صادق علیه السلام بر شما مبارکباد// در ضمن 6 قسمت باقیمانده از داستان خاطرات یک بسیجی در وبلاک کنجانده خوشحال میشم کرد باهاتونو رو جشمای ما بتکونین// یا حق امام حسن مجتبی بشتیبانتون

خمیازه های پشت گوشی شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 12:16 ق.ظ http://sher88.persianblog.com

سلام من هم متولد همین ماه هستم ماه بانو وبلاگ باحا لی داری به من همسربزن ونظربده منتظرم

علیرضا شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 02:46 ب.ظ http://alipm.persianblog.com

سلام میلاد نور زادروز فرخنده و خجسته پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ص و ششمین امام همام حضرت امام جعفر صادق ع مبارک باد. خداحافظ

... شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 03:57 ب.ظ http://www.sabafans.persianblog.com

بازم سلااااام ...خوبی؟؟؟؟؟دیگه افتخار نمیدی بهم بسری؟؟؟یعنی سر بزنی!!!!!گریییییییییییییییه

علیرضا پنج‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 07:06 ب.ظ http://alipm.persianblog.com

ولادت یازدهمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام را به شما تبریک و تهنیت می گویم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد