سالها به انتظار ایستادم تا کسی بیاید
کسی که پنجرههای دیار مرا باور کند
نشکند
از هجرت هیاهو بگوید
از سکوت...
دانههای کبود و خشک خاک را رنگ سبز بزند
ای کاش کسی بیاید
که آبی باشد مثل دریا
آشنا مثل رویا
کسی که ندیده باشم
نه به چشم. نه به خواب. نه به رویا
کسی که مثل تو باشد
ساده. باران خورده و خیس
و من سالهاست به انتظار آمدن او
لحظههای سرد و ساکت روزگارم را
حتی با باران هم قسمت نمیکنم...
دوستتون دارم...
لیلا
خدایا خیلی دلم گرفته...
خودت میدونی توی دل من چی میگذره..
خدایا به قلبم آرامش بده..
خدایا به من صبر بده..
خدایا من غیر از تو کسی رو ندارم..
به من نگو برو جای دیگه..
خدایا کمکم کن..
خدایا فکر میکنم با من قهر کردی...
یه نگاهی به من بکن.. یه نگاهی به کارم..
خدایا چی بگم؟؟؟
من خودمو گم کردم..
من توی این هیاهو گم شدم..
خدایا میترسم تورو گم کرده باشم...
خدایا حس میکنم خیلی غریب شدم...
خدایا ناتوانی منو میبینی...؟
غربتم رو... تنهاییم رو...
صدای منو میشنوی....؟؟؟؟؟؟؟
من منتظرم...
خداجونم...
ای کاش کسی بیاید
آبی مثل دریا
آشنا مثل رویا
کسی مثل تو
ساده
خیس و بارانی
بهانه سیاهی ترانههایم
همان نوشتن مکرر توست
بر دلتنگی دفتر آرزوها
میروم
پرده سکوت را
تا بینهایت پنجرههای هیاهو و همهمه میکشم
و آنقدر سطرسطر تو را
بر صفحه این دل وامانده مینویسم
تا جوهر خوابهایم تمام شود
دیگر در بند وزن و قافیه نیستم
هرچه از تمام ترانههای تنهایی تو
از دست و دل این قلم رویازده برمیآید
مینویسم
اما به واژه برگرد که میرسم
دلم میلرزد
هراس همیشه حضور تو
در ذهن خالی این اطاق خاک گرفته
خواب از چشم ترانهها میگیرد
سفال سکوت سالها را میشکند
دیگر نمیگویم برگرد. نمینویسم
فقط واژههایی را که همپای آمدن تو اند
میان زورقی از خیال میپیچم
و کنج طاقچه آرزوهای محال
کنار قاب عکس مهربانیهایت میگذارم
و پابهپای خواستن و نرسیدن
که تقدیر همیشه آرزوهایم بود
میبارم...
به امید روز موعود
لیلا
میان من و گرمی دستانت
یک سلام بیشتر فاصله نیست
و میان من و گونه های تو
یک بوسه
وقتی آرام با من گام بر می داری
تا عشق را به نظاره بنشینیم
در درون من
باز همان حس آشنای همیشگی است
و همان غروری
که از داشتن تو نصیب من شده
کجا می توانم صمیمی تر از نگاه تو بیابم؟
به باد
به باران قسم
هیچ کس برای من
به سپیدی تو زاده نشده
هیچ کس
و من
"بهــار٬ سبز٬ ماه و ستاره" را
هرگز از یاد نخواهم برد
چرا که عطر تو می دهد
با گام های تو
بهــار
سبز شد
و دنیای دوستی من
رنگ تو گرفت
نام تو
بیشتر از تمام آوازهای نخوانده
بر زبان من است
و باز
مثل همیشه
به ماه نگاه می کنم.....
«امروز کسی را دوست داری و روز بعد تنهایی به همین سادگی»
به امید روزی که ببینمت...
لیلا